سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

دوشنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۹

داستان بهشت رفتن یکی از مریدان خامنه ای




بسیجی: ای نامردا. اون دنیام که بودم این آخوند کمیته سه چار دفه بند کرد به ما و هی تو گوشمون میخوند که آخوند مثل دکتر میمونه و به آدم محرمه و از اینجور چیزا. یه بار گفت اگه پسر عاقلی باشی و قول بدی چندتا از این بچه های محله رو بیاری که من توضیح المسائل بهشون یاد بدم قول میدم بعد از یه سال میکنمت رئیس بسیج محله. بعدشم تا فرماندهی سپاه همینجوری میری بالا. خیلی وقتا هم پیشنهاد پول میکرد. اما ما خودمون ختم روزگاریم. چند دفه پولشو گرفتیم و زدیم به چاک.

چهارشنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۸

شعری برای آمدن نوروز پیروز به کوری چشم آخوندای پفیوز






با تبریک عید به همه ی مجاهدان و مبارزان راه آزادی وطن. نوروز بر
همه آنانی که "گواهی درد را با قلم، به چشم جهانیان پدیدار می کنند" مبارک.
با امید سرنگونی هرچه زودتر رژیم جهل و جنایت آخوندی.ا


بهار و نوروز؛ دشمن ملا

زمستان رفت و نوروز از ره آمد // بهار شاد و پیروز از ره آمد
شکوفه خنده زد بر شاخ گیلاس// به صد رنگ دل افروز از ره آمد
به جنگ دشمنان عید و شادی// دوباره حاجی فیروز از ره آمد
دل آخوند از نوروز خون است// چرا باز عید نوروز از ره آمد
چرا بلبل چنین مست است و خندان// چرا قمری بدآموز از ره آمد
برای حد زدن بر بلبل مست// بازم آخوند پفیوز از ره آمد
به خونخواهی بلبل لشگر گل// به کف شمشیر و نیمسوز از ره آمد
که تا آتش زند بر ریش ملا// نگار آتش افروز از ره آمد


ندارد چاره ای ملای پفیوز
بجز مردن در این ایام نوروز


بود نوروز ملا روضه خوانی// که بر منبر کند جفتک پرانی
پریشان می شود از نام نوروز// بود او دشمن شور و جوانی
کلید شادیش در اشکم اوست// بود استاد سور و سورچرانی
به عمر خود نبوئیده ست یک گل //نبرده بو ز عشق و مهربانی
تنفر دارد از آواز بلبل //تم دلخواه ملا نوحه خوانی
اگر دیدی تو ملا در خیابان// بزن توی سرش آنسان که دانی
اگر تو کم نمایی روی ملا// کند ملت همیشه قدردانی


نماید چاره ی آخوند پفیوز
نگهبان بهار و میر نوروز

چهارشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۸

خبرگان و خواب قیلوله شان





روضه خوانهای دوره شاهی
دشمنان خرد و آگاهی

میلیونرهای دوره یاقوت
از جنایاتشان جهان مبهوت

صاحب قصر و صاحب ریشند
هریکی شاه حوزه خویشند

ظاهرا عشق سیدعلی برسر
می خورند از مواهب "رهبر"

جملگی نوکران سیدعلی اند
عاشقان مقام و صندلی اند

رانت خواری مرام و مسلکشان
می خورند و نمی گزد ککشان