سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۱

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۱

خون دل خوردن خامنه ای از دست احمدی نژاد

بیستم اردیبهشت 1391
احمدی نژاد خون به دل خامنه ای می کند
شعر طنز
دعواهای خامنه ای و احمدی نژاد دارد به جاهای باریک می کشد. شاخ و شانه کشیدن های احمدی نژاد، خامنه ای را حسابی کلافه و عصبانی کرده و یواش یواش دارد کاسه صبرش لبریز می شود. از اینکه با به خطر انداختن حکومت و با مایه گذاشتن از آبرویش، او را از صندوق رای در آورده پشیمان است. انتظارش را نداشت که این پاسدار بیسواد اینقدر پر رو و آب زیر کاه باشد. باید منتظر خونین شدن دعوا شد.
گفت با یاران مجلس خامنه               
مُردم از بس این پسر غر میزنه
صد دفه گفتم پسر جان غر نزن        
هان مگر اعصاب من از آهنه
گیر میده دائما، گیر سه پیچ            
می مکد خون مرا مثل کنه
من خودم گفتم که اسمش در بیاد  
 او به فکرِ بنده را دک کردنه
این سوادش از الاغم کمتره            
دکتر علم مزخرف گفتنه
ادامه شعر