سی و چندسال است که طنز و چيزهاي ديگر از جمله نمايشنمامه طنز مي نويسم.در همه اين مدت همراه شوراي ملي مقاومت بوده ام زيرا معتقدم رژيم آخوندي بايد در تماميتش سرنگون شود و يک جمهوري سکولار سر کار بيايد

شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۵

پیله به "وجوهات"!

حسین پویا
26 آذرماه 1395 










فاش اسرار شیوخ و شرکا نتوان کرد
ساده لوحانه نگوئید؛ چرا نتوان کرد؟

اولش آنکه به آخوند چو چسبد مالی
با هزاران کلک و حقه جدا نتوان کرد

دومش اینکه اگر "هدیه" به آخوند ندی
با دعا و صلوات دفع بلا نتوان کرد

جیب آخوند بود مثل "سیه چاله" عمیق
هرچه آنجا برود باز نما نتوان کرد

پیله کردن به "وجوهات" گناهی است کبیر
هیچ کس جرات این کار خطا نتوان کرد

کفر باشد که بگی خلقت شیخان غلط است
چند و چون در هنر و کار خدا نتوان کرد

به شَیاخین نتوان گفت "وجوهات" چه شد؟
پرس و جو از "حرم" و پول و طلا نتوان کرد

خویشتن را "علما" خوانده و ما را "سفهاء"
طبق قانون، پا  تو  کفش علما نتوان کرد

شعر پویا اگر افشا نکند دزدی شیخ
دِین خود را به وطن هیچ ادا نتوان کرد



چهارشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۹۵

دربارِ "شَیاخین"!




حسین پویا
14 آذر 1395 








شده کشور گرفتارِ شَیاخین
چه سرها بر سر دارِ شیاخین

نشانی، هم  زِ "شیخ" و هم زِ "شیطان"!
بود در حرف و  رفتارِ شیاخین

فساد و اختلاس و "بچه بازی"!
همه باشد از آثارِ شیاخین

هزاران قصه! در دین گشته پیدا
همه از مغز بیمارِ شیاخین

برای مفت خوردن پیشتازند
پر از گنج است انبار شیاخین

چنان در مَکر و حیله اوستادند
که شد ابلیس آبدارِ شیاخین

برای خوردن اموال ملت
هزار در صد شد آمارِ شیاخین

بُوَد بَدبُو تر از دربار شاهان
فساد و گند دربارِ شیاخین

دچار فقر و بیکارند مردم
چه پررونق شده کار شیاخین

لباس ما پر است از وصله پینه
پر از "جیب"! است شلوار شیاخین

به محرومان هزاران وعده دادند
همش چاخانه گفتار شیاخین

خمینی هم که دائم وعده میداد
اقامت داشت در "غار" شیاخین

به زندان اوین افتاده هرکس
که افشا کرده اَسرار شیاخین

چه باید گفت از این انسان نماها
که جن هم مانده در کار شیاخین

و آن روزی که باشد "روز مردم"!
تماشائیست کشتار شیاخین

دوشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۵

خامنه ای و ترامپ. شعر

حسین پویا

7 آذر 1395 

خامنه ای گفت به یو_اس، نکن
ما را حمایت کن و فس فس نکن

رهبر یو_اس عصبانی شده
بی خبرم بنده مگر چی شده

تازگیا طعنه به ما می زند
حیرتم این است، چرا می زند؟

اینکه ترامپ رهبر یو_اس شده
بندِ دلم پاره و ناقص شده


حضرت آقای ترامپ کبیر
بی خودی از بنده بهانه نگیر

داد اوباما به من گنده بَک
وعده بازار و دلار و کمک

حال که رسوا شده ام می رود
یار اوباما شده ام می رود

وضع نظام حال ترامپیده شد
نوک حقیر بار دگر چیده شد

گرتو خُلی بنده خودم خُل ترم
هرچی ندی، من ز پوتین می خرم

گر ندهی ایرباسای خوشگلو
حل می کنم با توپولف مشکلو

نفت ببر هرچه که خواهی بده
لیک به برجام گواهی بده

بر سر برجام عذابم مکن
بین مریدان تو خرابم مکن

غر زدنم را تو به جدی مگیر
هست دلِ من به نگاهت اسیر

غر زدنم را همه بازی بدان
بنده به برجام شدم شادمان

بنده اگر فیل هوا می کنم
این همه از بهر شما می کنم

گرچه به ظاهر تو ز ما غافلی
گفت اوباما تو هم اهل دلی

هان بده پیغامی و شادم بکن
مثل اوباما، منو بادم بکن

من که خودم رهبر این کشورم
بعضی از اوقات ز جا می پرم

بعضی از اخبار بود ترسناک
می کند اوضاعِ مرا چاک چاک

الغرض ای مرد بزرگ ای ترامب
لطف بکن بر من و بر این نظامپ!




جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۹۵

سعید عاقای چهارم!


حسین پویا
13 آبان 95










یک سعید و دوسعید و سه سعید
یک سعید دیگه هم حالا رسید

این سعیدان جمله رامِ رهبرند
روی بام سیدعلی چون کفترند

بهر حفظ تاج و تخت رهبری
هر سعیدی بود یک کله خری

آن سعید اولی جلاد بود
"دژمنان" را تکه تکه می نمود

طبق دستورات آیات عظام
تیغ خود را می کشید و والسلام

منتقد از هر نژاد و تیره ای
پرت شد در درّه "زنجیره ای"!

گند کارش چون درآمد آن سعید
واجبی خورد و از اینجا پر کشید

دومی* هم قاتلی بیچاره بود
صاحب کفش و لباس پاره بود

چون بسیجی بود و جویای مقام
چوب و چاقو بود در دستش مدام

بهر صید یک نفر اعزام شد
ذهن عاقا بعد از آن آرام شد

کس نمیداند کجا رفت آن سعید
شاید اندر بانک، مامور خرید

سومی اما جوانی نازنین
بود قاضی توی زندان اوین

شخص عاقا راضی از احکام او
می رسید از بیت عاقا شام او

تا که کهریزک شد و افشا شد او
دست قاضی رو شد و رسوا شد او

چون زرنگ و ناقلا بود این سعید
خود نبود از فیض عاقا نا امید

لاجرم عاقا عزیزش کرده بود
داد یک "میزی" به او "محمود" زود

چون کشو را باز بنمود آن سعید
شیهه ای اسبانه از دل برکشید

پس بزد بشکن که عاقا با من است
لاجرم آینده من روشن است

لب به لب بود آن کشو از اسکناس
بسته و آماده بهر اختلاس

آن چهارم هم سعیدی دیگر است
قاری قرانِ بیت رهبر است

بچه بازی بد سِگال و بد دل است
گویی از اعقاب "اصغرقاتل" است

یک سعید و دو سعید و سه سعید
بی شرفتر از همه حالا رسید

گرچه رسوا گشته دستش رو شده
چون حمایت می شود، پر رو شده

پس بباید داشت این را انتظار
کاین "سعید عاقا"ی رذل پاچه خوار

چون که باشد قاری مخصوص "بیت"!
شستشو  گشته در اقیانوس "بیت"!

عضوی از مجلس و یا دولت شود
با وزیر نفت هم صحبت شود
----------------------
* سعید دوم همان سعید عسگر است که سعید حجاریان را (که زمانی معاون وزارت اطلاعات بود و خود در بسیاری از جنایات رژیم شریک بود)، ترور کرد



سه‌شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۵

پا توی کفش علم الهدا!!





حسین پویا
سوم آبان ماه 1395 








چه شود اگر علم الهدا            بشود ز سفره دمی جدا
چه بزن بزنی بکند به پا          سر ما ز شانه جدا کند
آخوند علم الهدی نماینده خامنه ای  در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد ، اخیرا در یک دُر اَفشانی در جمع فرماندهان نیروی انتظامی گفت:« زنان بی حجاب و بد حجاب پیاده نظام دشمن هستند و نیروی انتظامی نباید با آنان مسامحه کند»(در نیمه مهر ماه). بعد هم تهدید کرد که: " برخورد مسامحه‌کارانه با چنین زنانی مایه شکست کسانی است که ادامه‌دهندگان عاشورا هستند". به عبارتی بار دیگر مجوز جنایت اسید پاشی به خانمهای هموطن را صادر کرد.

چه شود اگر علم الهدا               نظری به ریش عاقا کند
که اگر کند همه ریش خود           شب جمعه به رنگ حنا کند

چه شود خفه بشه یکدفه              خبرش کنن که ته صفه
نزند زِر و بشود خفه                 بزند به چاک و صفا کند

همه عمر در پی اختلاس           بدود به بهانه نان و ماس
شکمش شده، پر از اسکناس         همه را برای خدا کند

به امید جنت و حوریه               که میگن سپید و بلوریه
و شراب ناب، که تو قوریه         همه شب "سه بسته"! دعا کند

چه شود اگر علم الهدا            به شود ز سفره دمی جدا
چه بزن بزنی بکند به پا          سر ما ز شانه جدا کند

ز نفیر نای و نی و نوا            بشود به دلهره مبتلا
چه شود اگر علم الهدا            دو سه هفته ترک ریا کند

چه جفا که کرده به بانوان           سخنان گنده تر از دهان
و چه "پاچه" که خورده برای نان    چه شود یه ذره حیا کند
          



سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۵

شوخی با عاقا!. رهنمودهای انتخاباتی عاقا!


حسین پویا
بیست و هفت مهرماه 1395




" حضور دو جناح رقیب در انتخابات تجربه خوبی نبوده است زیرا که برادران ما در وزارت کشور اغلب مجبور شده اند برای اینکه کاندیدای اصلح رای بیاورد دست به اقدامات مهندسی بزنند که چندان خالی از هزینه هم نبوده است."
بنده بنا ندارم که در انتخابات ریاست جمهوری دخالت بکنم. مثل همیشه. اما جهت راحتی خیال امت عزیز یک جسم علیل دارم و پیشنهاداتی هم در زمینه انتخابات دارم. این روزها بحمداله ما شورای نگهبان خوبی داریم که وظایف خودشون را به احسن وجه بلدند. به قول شاعر:
آنچه شورای نگهبان می کند
کار ما را سهل و آسان می کند
  البته بنده جهت راحت کردن کار این شورای محترم عرض می کنم که:
اولا شورای محترم نگهبان لازم نیست بیش از چهارپنج نفر را به عنوان کاندیدای صلاحیت دار انتخاب کند. ببینید که الان در امریکای جهانخوار با سیصد میلیون نفوس تعداد کاندیدا ها معمولا دوتا بیشتر نیست و یکی دو نفر هم به عنوان نخودی شرکت می کنند. خوب ما هنوز نفوسمان یک چهارم این هم نیست. و نیازی هم به حضور شیخ اکبر نیست. البته این چهار پنج نفر هم می بایستی در تلویزیون و غیره در باره دستاوردهای نظام الهی ما به رهبری حقیر به مردم توضیح بدهند و بگویند که برای بیشتر شدن دستاوردها چه برنامه ای دارند. به صلاح کشور و سپاه نیست که اینها دست به افشاگری و انتقاد از این مقام و آن مقام بزنند. به قول شاعر:
هرچه کاندیدای ما کمتر بود
انتخاباتات آسانتر بود
کش نباید داد این موضوع را
فتنه ها زیر سر اکبر بود
ثانیا صلاحدید بنده این است که شورای محترم نگهبان از همان ابتدا شرایط کاندید شدن را طوری قرار بدهد که تعداد کاندیداها مثل سنوات گذشته سر به صدها و هزار کاندیدا نزند چون مایه استهزاء دشمن است. بنده حتی شنیده ام که یک عده ای برای مسخره کردن انتخابات کاندیدا می شوند. شاید بهتر باشد ک مثلا بگویند که یکی از شرایط کاندیدا شدن این است که کاندیداها مثلا در آخر اسمشان کلماتی مثل قالیباف یا جلیلی یا سلیمانی و یا روحانی داشته باشند و یا چند اسم دیگر، البته به صلاحدید شورای محترم نگهبان. تاکید می کنم که حضور یکی دونفر مثل همین دکتر فیروزآبادی خودمان و یا دکتر محسن رضایی که همان نقش نخودی را بازی می کنند هم در انتخابات خوب است زیرا محیط را شاداب می کند. شاعر فرموده:
سبزعلی هم بد نباشدکه بیات (د)
چون حضورش هست اسباب نشاط
 یادآوری مجدد می کنم و تاکید می کنم که بنده به احمدی نژاد گفته ام که لازم نیست کاندیدا شود. شورای محترم نگهبان دقت کنند که ایشان با تغییر قیافه و با اسم دیگری کاندیدا نشوند. به چهره همه کاندیداها با دقت خیره شوید تا مطمئن باشید خودشان هستند.
مسئله دیگر که در واقع مهمتر هم هست اینکه اصلح آنست که دریک روز مشخص این کاندیداهای تایید صلاحیت شده، دور هم جمع بشوند چه در حضور بنده و چه در دفتر اینجانب و با حضور بنده زاده گرامی. بنده همونطور که قبلا هم عرض کردم یک جسم ناقص دارم و یک رای بیشتر ندارم. پس چه بهتر که همان یک رای را در جضور خود کاندیداها بدهم که بعدا حرف از تویش در نیاید. کاندیداها هم از بین خودشون با رهنمود بنده و یا بنده زاده یک نفر را انتخاب کنند تا به عنوان کاندیدای اصلح به مردم معرفی بشود و مردم سرگردان نشوند که حالا به کی رای بدهند و به کی رای ندهند. و کاندیدا ها بیخودی بیت المال را صرف کارهای غیر ضروری مثل تبلیغات انتخاباتی و توزیع پول نقد و مواد غذایی برای کسب رای نکنند. حضور دو جناح رقیب در انتخابات تجربه خوبی نبوده است زیرا که برادران ما در وزارت کشور اغلب مجبور شده اند برای اینکه کاندیدای اصلح رای بیاورد دست به اقدامات مهندسی بزنند که چندان خالی از هزینه هم نبوده است. بعد از انتخابات هم دیگر شکایتی از تقلب و این حرفهای ضد انقلابی و دشمن شادکن در کار نخواهد بود. بقیه رهنمودها را بنده در فرصتهای مناسب دیگر خواهم داد.



شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۵

شعر قصه عاقا و انچوچک! بازگشت مموتی


حسین پویا

9 مهرماه 95 


"گفتم عاقا دوباره برگشتم
داد پاسخ که از تو ماتم من

گفت عاقا به من برو گمشو
گوییا بدتر از جواتم من

گفت عاقا به بنده انچوچک
بعد از این میزنم بهش جفتک"
*********

بچه ها احمدی نجاتم من
صاحب خط کش و مداتم من

گرچه یک کم قیافه ام چیزه
لیک کلا مشنگ و لاتم من

بچه بودم که مدرسه رفتم
امتحان هم زیاد داتم من

بعد دیپلم گرفتم و دیدم
در امورات جن ملاتم من

بعد رفتم به محضر مصباح
عرض کردم آقا فداتم من

دست خود را به کله ام مالید
دیدم استاد اقتصاتم من

دکترا هم به بنده داد ایشان
جزو افراد باسواتم من

هاله ای دور کله ام روئید
بعد از اون از مقدساتم من

هاله ام یک کمی شده پنچر
سخت محتاج پمپ باتم من

بعد رفتم به خدمت عاقا
گفتم آلوده هواتم من

گفت عاقا که آورین برتو
چونکه دنبال گنده لاتم من

می کنم من رئیس جمهورت
اهل فتوای منکراتم من

بعد از آن من شدم رئیس جمهور
ننه ام گفت کیقباتم من

عمه ام گفت ترش و شیرینم
چون مربا و شوکولاتم من

هشت سال این قضیه طول کشید
فکر کردم که صادراتم من

لیک گویی خراب شد اوضاع
کشف شد عامل فساتم من

گفت عاقا که کش ندید این را
من فقیه ام، مطالعاتم من

الغرض شد کمی کِنِفت عاقا
گفت مصداق معضلاتم من

من خودم را زدم به نشنیدن
گفت عاقا گوساله جاتم من

جیم شدم من بُدو بُدو آن روز
قهرمان المپیاتم من

چند سالی گذشت از آن قصه
یک پیامک مکاتباتم من

گفتم عاقا دوباره برگشتم
داد پاسخ که از تو ماتم من

گفت عاقا به من برو گمشو
حیف شد، بدتر از جواتم من

گفت عاقا به بنده انچوچک
بعد از این میزنم بهش جفتک